آرمین جونآرمین جون، تا این لحظه: 12 سال و 12 روز سن داره
مامان جونمامان جون، تا این لحظه: 32 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره
بابا جونبابا جون، تا این لحظه: 39 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

دنیای شیرین نی نی ما

آرمین خان به هایپرسان میرود

دیشب رفتیم هایپرسان از همون لحظه ی ورود نق زدی و گفتی اطار(قطار).نزاشتی خرید کنم.تند تند خرید کردم .واست یه جوراب باب اسفنجی خریدم که با دیدنش از خوشحالی یه جیغ بلند زدی.زودی بردیمت شهر بازی و قطار و ماشین سوار شدی و کلی ذوقیدی.رفتیم خانه و کاشانه و کلی اسباب بازی مفت داشت که همشون رو می خواستی و به سلیقه خودت چندتا انتخاب کردی. داری به ماهی هی اسمارتیس میدی. داری چشاش رو نشون میدی و میگی این چشاش---------این ابوهاااش ...
31 خرداد 1393

پیشرفت های بیست و یک ماهگی

مبارکه پسر نازم.دیگه آقا شدی جورابات رو خودت میتونی پات کنی. موقعی که جیش داشته باشی سریع شلوارت رو در میاری تا ببرمت دستشویی. عاشق حمومی و دوست داری همش بری حموم.حتی وقتی دستشویی میکنی هم دوست داری ببرمت توی حموم بشورمت. جدیدا نمیزاری سرت رو شامپو بزنم و همش جیغ بنفش می کشی و فرار می کنی. نمیدونم چرا جدیدا اینجوری شدی.چایی و نوشابه و دلستر خیلی دوست داری و چایی رو با قند فراوون می خوری. توی میوه هاهم فقط موز و هندونه میخوری دیگه لب به هیچ میوه ای نمیزنی.غذات رو هم خیلی کم در حد یه گنجشک می خوری و بیشتر هله هوله می خوری. عاشق لالایی شبکه پویا و شعر تیتراز پنگولی.وقتی شعر پنگول تموم میشه نق میزنی که چرا تموم شد و بازم می خوای. عاشق هواپیما و...
31 خرداد 1393